حوزه نیوز ضمن قبولی عزاداری های همه ارادتمندان به اهل بیت (ع) توجه مخاطبان ارجمند را به اتفاقات نخستین روز از ماه ربیع الاول جلب می کند
* دفن بدن مطهر پيامبر (صلى الله عليه و آله )
در نيمه شب اول ربيع الاول بدن مطهر خاتم الانبياء و المرسلين (صلى الله عليه و آله ) توسط حضرت امير المومنين على بن ابى طالب (عليه السلام ) دفن شد(1)
مصيبت و فاجعه رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از يك طرف و بى احترامى به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و كفن و دفن حضرت از طرف ديگر، داغهايى بود كه بر دل مبارك امير المؤ منين (عليه السلام )(2) سنگينى مى كرد. چنانكه با ياد تلخ آن روزها فرموده اند: (آيا بدن شريف پيامبر (صلى الله عليه و آله ) را رها مى كردم و او را دفن ننموده براى خلافت و سلطنت بعد از او نزاع مى كردم (3) ؟
شيخ مفيد نقل می کند: «اكثر مردم در دفن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) حاضر نشدند، و نماز بر آن حضرت نخواندند، چه اينكه بين انصار و مهاجرين مشاجره در امر خلافت بود(4).
اعمش مى گويد: پيامبرشان از دنيا رفت و مردم هم و غمى نداشتند جز آنكه عده اى بگويند: «امير از ماست » و طايفه ديگرى بگويند: «امير از ماست »(5).
هنگام رحلت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) مغيره خطاب به ابوبكر و عمر گفت : اگر بعداً با مردم كارى داريد آنها را دريابيد. لذا ابوبكر و عمر هنگام دفن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) حاضر نبودند، بلكه ميان ديگران بودند كه در سقيفه براى خود، امير انتخاب مى كردند، و قبل از آنكه كنار بدن حضرت حاضر شوند، بدن مطهر دفن شد(6).
عبد الله بن حسن مى گويد: به خدا قسم ابوبكر و عمر بر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) نماز نخواندند، و سه روز بدن مبارك آن حضرت دفن نشد، ولى با اين همه اهل سقيفه مشغول كار خود بودند(7).
حضرت باقر (عليه السلام ) مى فرمايند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز مى خواندند، و عموم مردم حتى خواص و نزديكان حضرت بر بدن مبارك نماز خواندند، اما هيچيك از اهل سقيفه بر غسل و كفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امير المؤ منين (عليه السلام ) بريده اسلمى را براى خبر دادن نزد آنان فرستاد، ولى اعتنايى نكردند و بعد از دفن آن حضرت بيعت آنان هم تمام شد(8).
عايشه در اين باره اقرارى دارد كه جالب توجه است . او گفته است : (بخدا قسم ما از دفن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) با خبر نشديم تا اينكه صداى بيل و كلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنيديم)، يعنى بعد از دفن متوجه شديم (9).
بايد از اينان كه بر سر غصب خلافت همه چيز را فراموش كرده بودند پرسيد:
آيا سقيفه در حضور پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و به سفارش حضرت بود يا غدير؟
آيا براى تشكيل شوراى سقيفه دستورى از طرف خداوند آمده بود يا درباره غدير؟
آيا در سقيفه از اكثر بلاد مسلمين حضور داشتند يا در غدير؟
آيا در سقيفه همه مردم حاضر بودند يا در غدير كه حتى زنها هم بيت كردند؟
*ليلة المبيت
شب اول ماه ربیع الاول، پيامبر (صلى الله عليه و آله ) از شر كفار از مكه به مدينه هجرت كردند. در آن شب آقا و مولايمان امير المؤ منين (عليه السلام ) جان نثارى فرموده به جاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله ) در بستر ايشان خوابيدند(10)، چه اينكه كفار قريش قصد كشتن حضرتش را داشتند. به اين مناسبت آيه و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله ...: (از مردم كسى هست كه جان خويش را در راه رضايت خداوند مى فروشد و خدا بر بندگان مهربان است ) در شأن على بن ابى طالب (عليه السلام ) نازل شد(11).
در شبى كه امير المؤ منين (عليه السلام ) به جاى پيامبر (صلى الله عليه و آله ) خوابيد به جبرئيل و ميكائيل خطاب رسيد كه من بين شما دو نفر برادرى قرار دادم . كداميك از شما ايثار مى كند كه عمر طولانى از آن ديگرى باشد؟ هر دو عمر طولانى را اختيار كردند.
خطاب آمد: (به زمين نگاه كنيد و ببينيد چگونه على (عليه السلام ) حيات خود را به برادرش پيامبر (صلى الله عليه و آله ) ايثار نموده و به جاى او خوابيده و جان خود را فداى جان او نموده است . به زمين برويد و او را از دشمنان حفظ كنيد). آنان آمدند و جبرئيل بالاى سر امير المؤ منين (عليه السلام ) و ميكائيل سمت پاهاى آن حضرت نشست و نداد: «بخ بخ من مثلك يابن ابى طالب» ، خداوند در جمع ملائكه به تو مباهات فرمود). اينجا بود كه آيه شريفه و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله ... نازل شد(12).
*هجرت پيامبر (صلى الله عليه و آله )
از دیگر اتفاقات رخ داده در اول ماه ربیع هجرت ÷یامبر اسلام از مکه به مدینه بود که رسول اعظم اسلام به اذن خداوند 13 سال پس از بعثت به مدينه طيبه هجرت فرمود(13).
*هجوم به خانه وحى
اول ربیع یادآور رویدادهای تلخ و شیرینی است، یکی از تلخ ترین حادثه های اتفاقی در این روز هجوم به خانه امير المؤ منين (عليه السلام ) بود . هنگامى كه امير المؤ منين (عليه السلام )، متوجه غسل و كفن و دفن پيامبر شد و غاصبين خلافت در سقيفه بودند، در شب چهارشنبه كه اول ربيع بود، بدن مبارك آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصيت پيامبر (صلى الله عليه و آله ) متوجه جمع آورى قرآن شد. آن حضرت فرموده بودن : ( على جان تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آورى كن ...(14).
در اين ايام سه بار به منزل آن حضرت هجوم آورده اند: بار اول در روز اول ربيع بود كه براى بيعت آمدند و آن حضرت فرمود كه قسم ياد كرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بيرون نيايم و آنان بازگشتند. پس از آن امير المؤ منين (عليه السلام ) شبها صديقه طاهره و حسنين (عليهم السلام ) را بر در منازل اصحاب مى بردند و طلب يارى مى نمودند(15)
بار دوم هفت روز بعد از دفن پيامبر (صلى الله عليه و آله ) بود كه زبير و عده اى ديگر در منزل امير المؤ منين (عليه السلام ) جمع شده بودند. آن روز زبير شمشير كشيد تا عمر را بكشد(16).
بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن در منزل و ضرب و جرح صديقه طاهره (عليها السلام ) و كشتن حضرت محسن (عليه السلام )، امير المؤ منين (عليه السلام ) را با دست بسته بيرون بردند(17).
* مسموميت امام عسكرى (عليهم السلام )
برخی روایات حکایت از آن دارد که امام حسن عسكرى (عليه السلام ) نیز در تخستین روز ماه ربیع الاول در اثر زهر مسموم شد و بيمارى حضرت آغازم گرديد(18).
بنابر قولى شهادت امام حسن عسكرى (عليه السلام ) در سال 260 ه در چنين روزى بوده است (19).
و به قولى ديگر در چهارم ربيع الاول و به قولى ديگر در هشتم ربيع الاول بوده است (20).
منابع:
1- طبقات ابن سعد: ج 2 ص 78. مسند احمد: ج 6 ص 62، 242، 274، سنن بيهقى : ج 3 ص 409. السيره النبويه (ابن كثير): ج 4 ص 538.
2- خصال : ص 372. اختصاص : ص 171.
3-احتجاج : ص 74.
4-ارشاد مفيد: ج 1 ص 189.
5-تقريب المعارف : ص 256.
6-المصنف : ص 14، 568. جامع الاحاديث : ج 13 ص 267.
7-تقريب المعارف : ص 251.
8-مناقب ابن شهر آشوب : ج 1 ص 297. بحار الانوار: ج 22 ص 524.
9تاريخ الاسلام (ذهبى ): ج 1 ص 582. السيره النبويه (ابن كثير): ج 4 ص 538. مسند احمد: ج 6 ص 62، 242، 274.
10-قلائد النحور: ج ربيع الاول ، ص 8. مسار الشيعه : ص 27. فيض العلام : ص 201. زاد المعاد: ص 332. بحار الانوار: ج 97 ص 168. مصباح كفعمى : ج 2 ص 596.
11-سوره بقره : آيه 207.
12-بحار الانوار: ج 19 ص 39.
13-قلائد النحور: ج ربيع الاول ، ص 8. مصباح كفعمى : ج 2 ص 596.
14-تفسير فرات : ص 398. در توحيد صدوق : ص 73 هفت روز و در امال طوسى : ج 1 ص 263 نه روز است .
15-كتاب سليم : ص 128. احتجاج : ص 75 - 190.
16-توحيد صدوق : ص 73. احتجاج : ج 1 ص 95 - 111. بحار الانوار: ج 28 ص 321.
17-كتاب سليم : ص 82 - 249. الكوكب الدرى : ج 1 ص 194. الجمل : ص 117. كامل ابن اثير: ج 2 ص 326. تاريخ طبرى : ج 3 ص 203.
18-قلائد النحور: ج ربيع الاول ص 2. مصباح كفعمى : ص 523. مصباح المتهجد: ص 732. فيض العلام ص 201. ارشاد: ج 2 ص 336. كشف الغمه : ج 2 ص 415. بحار الانوار: ج 50 ص 334 - 335.
19-قلائد النحور: ج ربيع الاول ص 2. مصباح كفعمى : ص 523. مصباح المتهجد: ص 732. فيض العلام : ص 201.
20-مسار الشيعه : ص 28 - 29. فيض العلام : ص 205.